رهایی مرد همسرکش از مجازات مرگ
گروه حوادث/ مرد جوان که در جریان یک درگیری خانوادگی همسر سوم خود را به قتل رسانده بود پس از 11 سال با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران رضایت خانواده مقتول را جلب کرد و از مجازات مرگ رهایی یافت.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شامگاه یازدهم دی سال 88 گزارش قتل زن جوانی در خانهاش به پلیس آگاهی شهرستان نظرآباد شهریار اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل حادثه آنها با جسد زن 32 ساله در حمام مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
همسر کبری که در صحنه جنایت حضور داشت در همان تحقیقات اولیه به قتل همسر خود اعتراف کرد و گفت: کبری همسر سومم بود. آن روز برای دیدن دخترم به خانه همسر دومم رفته بودم حدود ساعت 7 شب بود که به خانه برگشتم اما با دعوا و بد اخلاقیهای کبری مواجه شدم. او شروع به اعتراض کرد و وقتی فهمید به دیدن دخترم رفته بودم داد و فریاد راه انداخت و گفت اگر بعد از این خواستی او را ببینی باید مرا طلاق بدهی.
دعوا بالا گرفت و من سعی کردم او را آرام کنم اما بیفایده بود، حتی با مشت محکم به پهلوی من زد. از دستش خیلی عصبانی شده بودم، چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به جان او افتادم. به خودم که آمدم متوجه شدم که کبری را کشته ام. داخل حیاط نشسته بودم که زنگ خانه به صدا درآمد. خواهرم که در شهرستان زندگی میکرد به دیدن ما آمده بود از ماجرا که با خبر شد به او گفتم پشیمانم و بعد هم با پلیس تماس گرفتم.
بازسازی صحنه قتل
با اعتراف متهم به جنایت؛ او به بازسازی صحنه قتل همسرش پرداخت و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.
متهم پای میز محاکمه، خواهان بخشش اولیای دم شد. اما خانواده کبری قصاص خواستند و باتوجه به درخواست آنها، مدارک و شواهد موجود در پرونده، اعتراف متهم به قتل و بازسازی صحنه جنایت، قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند.
پرداخت تفاضل دیه
این حکم از سوی شعبه 15 دیوانعالی تأیید شد اما باتوجه به اینکه مقتول زن بود خانوادهاش برای اجرای حکم قصاص دامادشان باید تفاضل دیه پرداخت میکردند. بدین ترتیب خانواده کبری درخواست مهریه مقتول را که 50 سکه طلا و حدود 17 میلیون تومان پول بود را کرده و با این کار مهریه به ازای تفاضل دیه پرداخت شد.
با پرداخت تفاضل دیه، خانواده مقتول چندین بار درخواست اجرای حکم قصاص کرده اما هر بار با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت، مرد همسرکش موفق به دریافت مهلت میشد تا اینکه مدتی قبل متهم، برای اجرای حکم در زندان رجایی شهر پای چوبه دار رفت. اما بار دیگر واحد صلح وسازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی محمد شهریاری رئیس دادسرای امور جنایی پایتخت وارد عمل شده و درنهایت موفق شدند از اولیای دم رضایت بگیرند. با رضایت خانواده مقتول پس از 11 سال، متهم از مجازات مرگ رهایی یافت و به زودی در دادگاه کیفری پایتخت از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه خواهد رفت.
قاتل مادربزرگ در بیمارستان جان باخت
گروه حوادث/ پسر معتاد که در جریان سرقت از خانه پدربزرگش همسر وی را به قتل رسانده بود 7 روز پس از بستری شدن در بیمارستان تسلیم مرگ شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت 4:30 عصر پنجشنبه 22 خرداد و با گزارش مرگ زن میانسالی در طبقه دوم ساختمان محل زندگی اش در خیابان خزانه آغاز شد. بهدنبال اعلام این خبر بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند. با ورود به محل آنها با جسد زن میانسال و بدن نیمه جان همسرش مواجه شدند. به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت مرد میانسال برای درمان به بیمارستان منتقل شد.
از آنجا که خانه بهم ریخته و گوشوارههای زن میانسال نیز به سرقت رفته بود، فرضیه قتل با انگیزه سرقت قوت گرفت. سالم بودن درهای ورودی حکایت از حضور یک آشنا در این جنایت داشت. متخصصان پزشکی قانونی در صحنه علت اولیه مرگ را ضربات متعدد به سر اعلام کردند.
مرد میانسال به مأموران گفت: نوهام عامل این جنایت بود. او معتاد است و برای سرقت به خانه ما آمد اما همسرم را کشت و مرا هم کتک زد.
وی ادامه داد: مدتی قبل همسرم فوت کرد و من با زن دیگری ازدواج کردم. نوهام به خاطر اعتیاد، از سوی خانوادهاش طرد شده است. روز حادثه نوهام به دیدنم آمد و ناگهان شروع به کتک زدن من و همسرم کرد. نمیدانم چه میخواست اما تمام خانه را به هم ریخت و آنقدر سر همسرم را به دیوار کوبید که او کشته شد.
با بهدست آمدن هویت متهم فراری، تحقیقات برای دستگیری او به دستور بازپرس ساسان غلامی ادامه یافت و یک ساعت پس از این جنایت، پسر 35 ساله دستگیر شد. اما از آنجایی که او از نظر روحی و جسمی وضعیت مساعدی نداشت به دستور بازپرس جنایی به بیمارستان منتقل شد.
در حالی که پسر جوان تحت مداوا قرار گرفته بود، اما ناگهان حالش وخیمتر و شامگاه پنجشنبه 29 خرداد تسلیم مرگ شد. با مرگ پسر جوان، انگیزه اصلی او برای این جنایت مخفی ماند. بررسیهای اولیه حکایت از آن دارد که نوه جنایتکار بر اثر مصرف زیاد مواد مخدر فوت کرده با این حال بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی و بررسی علت اصلی مرگ او را صادر کرد.
معمای جسد سوخته کنار بزرگراه
گروه حوادث/ همزمان با کشف جسد سوخته یک زن کنار بزرگراه باقری در شرق تهران تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 10:10 صبح پنجشنبه گذشته مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از کشف جسدی در انتهای بزرگراه باقری خبر داد. با اعلام این خبر بازپرس کشیک قتل پایتخت و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند.
نخستین بررسیها نشان میداد که محل کشف جسد، پاتوق معتادان خیابانی بوده است. مردی که جسد را پیدا کرده بود به مأموران کلانتری 136 تهرانپارس گفت: با خودروام در بزرگراه میرفتم که بنزین خودروام تمام شد میخواستم از خودروهای عبوری بنزین بگیرم اما ظرف نداشتم به همین خاطر بهدنبال پیدا کردن ظرف به سمت حاشیه بزرگراه رفتم و در جست و جو بودم که ناگهان با جسد سوختهای مواجه شدم.
در ادامه بررسیها مشخص شد که جسد متعلق به زنی حدود 30 تا 35 ساله است و از زمان مرگ بیش از 48 ساعت میگذرد. زن جوان لباسهای بیرون به تن داشت و از آنجایی که دو گردنبند و انگشتر طلای او سرقت نشده بود فرضیه جنایت به خاطر سرقت رنگ باخت.
در تحقیقات میدانی چند پوکه فشنگ و تکهای از اسلحه کلت کمری شکسته پیدا شد. واحدی بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی و مشخص شدن علت مرگ را صادر کرد. همچنین فشنگها و تکه شکسته اسلحه به آزمایشگاه فیزیک جنایی منتقل شد.
قصاص و دیه 500 میلیونی برای مرد اسیدپاش
گروه حوادث / مردی که برای انتقام از همکارش اقدام به اسیدپاشی کرده و با حکم دادگاه به قصاص و دیه محکوم شده بود بهخاطر ناتوانی در پرداخت دیه از قضات شعبه 4 دادگاه کیفری درخواست اعسار کرد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران» رسیدگی به این پرونده از 19 فروردین سال 91 با گزارش یک اسیدپاشی در یکی از ادارات دولتی آغاز شد و مأموران پس از مراجعه به محل متوجه شدند که متهم به قصد انتقامجویی چند لیتر اسید را روی نظافتچی محل کارش پاشیده و چندین ضربه چاقو هم به او زده و از محل متواری شده است که 3 روز بعد متهم در شهر مریوان دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد. نظافتچی هم که بر اثر شدت جراحات به کما رفته بود پس از 4ماه به هوش آمد اما چشم راست، لاله گوش راست، بینی و لب فوقانیاش را بر اثر سوختگی با اسید از دست داده بود.
پس از مدتی متهم در شعبه 71 سابق دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و به قصاص چشم و لاله گوش راست محکوم شد. او همچنین بهخاطر سایر جراحاتی که به شاکی وارد کرده بود و امکان قصاص آن وجود نداشت به پرداخت شش دیه کامل و یکسال زندان محکوم شد. در ادامه شعبه 24دیوان عالی کشور این حکم را نقض و اعلام کرد با توجه به تخلیه کامل چشم راست شاکی امکان قصاص چشم وجود ندارد. از اینرو پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه هم عرض فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این ماجرا شاکی و وکیل مدافعش به نظریه پزشکی قانونی اعتراض کردند.
شاکی در آن زمان عنوان کرد با اینکه پزشکی قانونی اعلام کرده امکان قصاص چشم ممکن نیست اما این حکم در مورد یک مرد اسیدپاش در پروندهای دیگر انجام شده است و من هم فقط قصاص میخواهم.
در پایان جلسه هیأت قضایی اعتراض شاکی را پذیرفت و پرونده رابه کمیسیون عالی پزشکی قانونی فرستاد و پزشکی قانونی هم در نظریه جدید اعلام کرد که امکان قصاص چشم در حدی که موجب آسیب اضافه یا به خطر افتادن جان متهم نباشد مقدور است.
در پایان این جلسه هیأت قضایی وارد شور شدند و با توجه به نتیجه کمیسیون پزشکی قانونی حکم به قصاص چشم متهم دادند.
حالا پس از 8 سال متهم که به قصاص برخی از اجزای صورتش محکوم شده بود، با درخواست دیه 500 میلیون تومانی از سوی شاکی روبهرو شد.
صبح دیروز متهم که برای ارائه درخواست اعسار به دادگاه کیفری منتقل شده بود درباره علت درگیری با مرد نظافتچی گفت: این مرد آبدارچی محل کارمان بود اما من میدیدم که او هر چه غذا و میوه را که برای میهمانان اداره میگرفتیم و اضافه میآمد مخفیانه به خانه میبرد. من هم گزارش کارش را به مسئولش دادم. اما او متوجه شد و یک روز که من داخل اتاقم نبودم شماره تلفن پدر و مادر زنم و همچنین همسرم را از گوشی من برداشته بود و پس از تماس با آنها مدعی شده بود که من با زن دیگری در ارتباط هستم و همین مسأله باعث جدایی همسرم از من شد و من هم به قصد انتقامجویی به او اسید پاشیدم.
حالا هم درخواست 500 میلیون تومان دیه دارد که من توانایی پرداختش را ندارم و درخواست اعسار دادم. صبح دیروز رسیدگی به خواسته او در شعبه 4 مورد بررسی قرار گرفت تا رأی نهایی برای درخواست متهم صادر شود.
متهم به قتل در دادگاه:
پول دیه را از 45 نفر قرض گرفتم
گروه حوادث / مرد میانسال که به اتهام قتل مزاحم همسرش به دیه محکوم شده بود صبح دیروز در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران خواهان اعسار در پروندهاش شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 90 با شکایت زنی که ادعا میکرد برادرش چند روزی است ناپدید شده آغاز شد. مأموران در نخستین اقدام آخرین تماسهای تلفن همراه وی را بررسی کردند تا به شخصی به نام نادر رسیدند و بلافاصله او را بازداشت و بازجویی کردند.
او در همان ابتدا ماجرای قتل را پذیرفت و به مأموران گفت: این مرد که از آشنایانمان بود به همسرم تعرض کرده بود به همین خاطر با او تماس گرفتم و به بهانه انجام کاری او را به جای خلوتی کشاندم و با ضربات چاقو او را کشتم و بعد هم در بیابانهای اطراف تهران دفنش کردم؛پساز اعترافات متهم و کشف جسد مقتول پرونده به شعبه 2 دادگاه کیفری ارجاع شد. در آن جلسه چون اولیای دم حضور نداشتند و درخواست مجازاتی برای متهم مطرح نکرده بودند متهم با حکم اشد مجازات از جنبه عمومی جرم یعنی 10 سال حبس و با دستور معاون اول قوه قضائیه به پرداخت دیه محکوم شد.
اما با گذشت 9 سال از رسیدگی به این پرونده و در حالی که کماکان اولیای دم در این پرونده حضور پیدا نکرده بودند متهم درخواست اعسار کرد تا بتواند پس از پایان محکومیت 10 سالهاش تعیین تکلیف و از زندان آزاد شود که صبح دیروز دادگاه اعسار این متهم برگزار شد.
در ابتدای این جلسه زن و مردی که مدعی بودند خواهر و برادر مقتول هستند نزد قاضی رفتند تا پس از احراز هویت بتوانند دیه مقتول را دریافت کنند که قاضی بعد از بررسی مدارک و نقص در برگههای انحصار وراثت هویت آنها را محرز ندانست و در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: از ماجرای قتل نزدیک به 10 سال گذشته و در این مدت من از 45 نفر حدود 50 میلیون تومان قرض کردم تا بهعنوان علیالحساب دیه به خانواده مقتول پرداخت کنم اماچون در حال حاضر هیچ پول دیگری ندارم از دادگاه میخواهم به درخواست اعسار من توجه کند و اجازه بدهد پس از دوران محکومیتم از زندان آزاد شوم تا بتوانم مابقی پول دیه را بهصورت ماهانه و قسطی پرداخت کنم؛پس از اظهارات متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
مردی با چشمان حادثه ساز - قسمت دوازدهم
قتل مرد بارانساز
محمد بلوری
روزنامه نگار
صبح، باران تند و بیامان میبارید و باغها و کشتزارهای تشنه را سیراب کرد. ابرهای سیاهی بر سینه آسمان با غرش و رعدوبرق درهم میپیچیدند و طوفان گاه به گاه رگباری را به سینه در و دیوار میکوباند.
میدان مقابل تکیه؛ بچهها لخت با تنبانی برپا از شوق سیلاب کف آلودی در پی هم میدویدند، بر سر و روی هم آب میپاشیدند و نام کاظم آقای بارانساز را فریاد میزدند. اما ریشسفیدهای آبادی در ایوان تکیه یله به دیوار داده بودند، از غم گم شدن کاظم آقا با نگاهی افسرده کودکان وسط میدان را تماشا میکردند و خاموش بودند. پایین ایوان، مادیانی که مرد بارانساز با شنل سرخ مخصوص شمر و کلاه بوقیاش هفتهها در کوی و برزن مرادآباد به طلب باران گردانده بود حالا خمیده پایین ایوان غمزده به نظر میآمد.
کدخدا و ریشسفیدهای دیگر نگران مرد بدشگون بودند که از روز قبل تا شروع بارش مرد باران ساز نام گرفته بود. پیامرسانی را به خانهاش فرستادند تا ببینند که دیشب به خانهاش نرفته و کسی هم در آبادی او را ندیده است. بچهها را به گشت و پرس وجو فرستادند اما هیچکس خبر و نشانی از او نیاورد و خبر حادثه گم شدن کاظم بارانساز همهجا پیچید در حالی که هرکس درباره سرنوشتاش داستانی نقل میکرد. عصر آن روز معلم دبستان آبادی پساز تعطیلی مدرسه به دیدن سرپرست درمانگاه رفت تا برای روشن شدن سرنوشت آقاکاظم بارانساز از این دانشجو کمک بخواهد.
سهراب در اتاق خواب و استراحتش سرگرم مطالعه یک کتاب دانشگاهیاش بود که از پشت شیشه خیس پنجره نگاهش به خانم معلم در خیابان افتاد که از پلههای درمانگاه بالا میآمد. سهراب با دلهرهای شورانگیز اتاق بهمریختهاش را مرتب کرد، مقابل آیینه دستی به موهای پریشانش کشید و زیر لب گفت:
- اوه... بانوی زیبای این آبادی داره میاد به دیدنم. باور کنم؟ خواب که نمیبینم؟
صدای پای خانم معلم را از راهرو شنید، دختری که رؤیای شیرین شبانهاش بود... خم شد. با شتاب ملحفه را روی تختخواب بهم ریختهاش کشید. دوید تا در را به رویش باز کند.
به فکر افتاد! چی شده به دیدنم آمده؟
با دیدن خانم معلم دست و پایش را گم کرده بود، با نگرانی پرسید:
سلام! چی شده بانو؟ حادثهای پیش آمده؟
با لحنی عذرخواهانه ادامه داد:
آه... ببخشید من را، بفرمایید تو.
ادامه دارد
ماجرای مرگ راننده فراری در عسلویه
گروه حوادث / رانندهای که بدون توجه به فرمان ایست پلیس در مسیر خلاف جهت خودروها حرکت میکرد در عملیات تعقیب و گریز به ضرب گلوله مأموران کشته شد.
سرهنگ فتاحی فرمانده انتظامی شهرستان عسلویه درباره مرگ این راننده گفت: روز جمعه مأموران انتظامی شهرستان عسلویه متوجه خودرویی شدند که خلاف جهت حرکت خودروها با سرعت بالا در حرکت است که پلیس به این خودرو مشکوک شده و با هشدار و دستور ایست قصد توقف آن را داشت اما راننده توجهی به هشدار مأموران نکرده و با افزایش سرعت، قصد داشت با زیر گرفتن مأموران اقدام به فرار کند. پس از طی مسافتی مأموران پلیس مجبور به استفاده از سلاح شدند و در ابتدا با رعایت قانون به کارگیری سلاح اقدام به تیراندازی هوایی کردند، ولی باز راننده خودرو توجهی به هشدار پلیس نکرد، در این مرحله مأموران پلیس به قصد شلیک به لاستیک و توقف خودرو تیراندازی کرده اما گلوله کمانه کرده و به راننده خودرو برخورد میکند و باعث فوت وی میشود.
بهگزارش روابط عمومی پلیس بوشهر، فرمانده انتظامی شهرستان عسلویه با بیان اینکه وی فردی سابقهدار بوده و در سال گذشته نیز موادمخدر از وی کشف شده بود، تصریح کرد: بهمنظور روشن شدن ابعاد مختلف این حادثه، تا وصول دستورات قضایی موضوع توسط کارشناسان مربوطه در حال بررسی است.
24 خودرو در پارکینگ آتش گرفت
گروه حوادث: آتشسوزی در پارکینگ عمومی شهرستان پردیس، ۲۴ خودرو را سوزاند.
بهگزارش مرکز اطلاعرسانی ستاد فرماندهی انتظامی شرق استان تهران، سردار کیومرث عزیزی، فرمانده انتظامی شرق استان تهران گفت: با اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع آتشسوزی در پارکینگ عمومی شهرستان پردیس، بلافاصله مأموران انتظامی و آتشنشانی به محل اعزام شدند؛در بررسی بهعمل آمده از محل حادثه مشخص شد که پارکینگ عمومی پردیس به دلایلی نامعلوم دچار حریق شده و ۲۴ خودروی سواری و وانتبار دچار آتش سوزی شده و خساراتی به آنها وارد شده است.
انفجار پاوربانک خودرو را سوزاند
گروه حوادث / یک دستگاه پاور بانک که داخل خودرو زیر تابش مستقیم نور خورشید قرار داشت منفجر شد و خودرو آتش گرفت.
محمد مهدی سلیمان رضوی مسئول روابط عمومی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری نیشابور به ایسنا گفت: این حادثه ظهر روز جمعه رخ داد و بررسی کارشناسان نشان میدهد پس از آنکه این خودرو در معرض تابش مستقیم خورشید قرار گرفته بود یک دستگاه پاور بانک که داخل خودرو بود بر اثر گرما و داغ شدن منفجر شد،البته مالک خودرو با اقدام بموقع و با استفاده از یک دستگاه خاموشکننده دستی آتش را مهار کرده و مانع خسارت جدی شده است.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه خودرو در محل، پارک بوده و سرنشینی داخل خودرو حضور نداشته این حادثه هیچگونه خسارت جانی در پی نداشت و فقط در اثر آن، شیشه جلو خودرو شکست و به داشبورد، روکش فرمان و همچنین سقف خودرو خساراتی وارد شد.